ماگ یک روز به شیدایی
180000
ماگ تجریش تا راه آهن
180000
ماگ مارا به جز خیالت
180000
ماگ زندگی یک چمدان است
180000
ماگ آشوبم آرامشم تویی
180000
ماگ مثل عکس رخ مهتاب
180000
ماگ قوت گریز و طاقت گزند
220000
ماگ این که تو داری قیامت است
180000
ماگ ذوقی چنان ندارد
180000
ماگ این شور که در سر است
180000
ماگ یاری که تحما نکند یار نباشد
180000
ماگ من خود به چشم خویشتن دیدم
180000
ماگ در فراسوی مرزهای تنم
180000
ماگ ایمان بیاوریم به آغاز فصل سرد
180000
ماگ از من تنها تو مانده ای
180000
ماگ چیزهایی هست که نمیدانی
180000
ماگ به درمانم نمیکوشی
180000
ماگ تورا من چشم در راهم
180000
ماگ عاشق شو ارنه روزی
180000
ماگ مستان سلامت می کنند
180000
ماگ هرکه بازآید زدر پندارم اوست
180000
ماگ یلدا به پای زلف نگارم نمی رسد
180000
ماگ بی تو طوفان زده
180000
ماگ گم شد هرکه به دنبال تو گشت
180000
ماگ باران که می بارد
180000
ماگ تورا ای کهن بوم و بر دوست دارم
180000
ماگ یه روز خوب میاد
180000
ماگ مگر از خواب بیدارم
180000
ماگ دلا نزد کسی بنشین
180000
ماگ تنهای تنهای تنها
180000
ماگ صدای چنگ گیسویت
180000
ماگ بگذار سر به سینه من
180000
ماگ مثل خنثی گر بمبی
180000
ماگ به خداحافظی تلخ تو سوگند
180000
ماگ شهر منهای وقتی که هستی
180000
ماگ از مقابل روی تو بگذرم
180000
ماگ خود من در خود من زندانیست
180000
ماگ ما ازون خانواهاش نیستیم
180000
ماگ دنبالمم نیا اسیر میشی
180000
ماگ عاشقم اصلا به تو چه؟
180000
ماگ دودش بره چشم حسود
180000
ماگ از بختیاری ماست
180000
ماگ نه تو آنی که همانی
180000
ماگ مکن ز غصه شکایت
180000
ماگ عاقل تر از آنیم
180000
ماگ مرا گر هزار برنجانند
180000
ماگ درنیابد حال پخته هیچ خام
180000
ماگ باید که جمله جان شوی
180000
ماگ چند به کام دگرانت بینم
180000
ماگ مشورت با عقل کردم
180000
ماگ خلق پندارند که ما دیوانه ایم
180000